خدا به همه آدما نیمه شونو داده اما همه صبر و رنج پیدا کردنشو ندارن.و من مدتهاست در ا عماق مخمل نرم دلم به انتظار کشف سرزمین بکر وجودم توسط او باکره مانده ام.
و چه سخت است وفا دار بودن به کسی که حتی نمی دانی کیست و کجاست!
آیا توهم معصومانه دل کوچک دخترکی رویایی نیست؟
نمی دانم چند نفر ممکن است به این واگویه های من بخندند و مرا دیوانه و خیالاتی بخوانند که از واقعیت بیرحم زندگی به دورم.
آری دیوانه گی هم عالمی دارد که عا قلان را در آن وادی راهی نیست.و من در دوردستها به دنبال دیوانه ای بدتر از خودم میگردم.و تمام وسعت زنا نگی ام در امتداد شکفتن او خواهد بالید
او را چشم در راهم.........