در میان جاده های انتظار...
و در بدو تولدهای سرد ایستاده ام
و کبود ترین آرزوهایم را....
در نخجیر زمان ..
قربانی فرداهای دور سا خته ام
و در سایه های بی رنگ بی کسی
عاشقانه ترین رویایم را.....
به مصلحتی نا معلوم فرو ختم.
شب است و نگاه من
درد آور ترین ترین اشکهاست.
و غروب نهال نورسی است
که نیا مده باید فرو رود.
من مسا فر خالی از پرواز
در سر کش ترین گردنه ها ......
عا قبت فرو ماندم.
در پیو ستن خونین غروب به تاریکی..
شا عرانه ترین خیالم
.......
فرو ماند.
در سر تاسر این جاده های سرد
و در کشاکش رسیدنم،
تنها یک امید مانده است
و در کور سوی این امید بی نصیب...
شاید هنوز..
راهی در خیال خالی است..
...........
با عکسم اپم بیا ببین خوشگلم یا نه
سلام - خیلی زیبا بود وبلاگتون هم زیباست اگر امان دارد رنگ نوشته هاتون را عوض کنید تا نوشته های زیبایتان خوانا تر شود- راستی لینک می دهید ؟
پرده
گوش کن
آن طرف پنجره بسته
تو را می خواند
و نسیم لای این پرده آویخته را می کاود
تا تو را دریابد
نور خورشید که ازمنزل پر مهر خدا آمده است
لب درگاه تو
در یک قدمی می ماند
قلب این پنجره از دست غم پرده
به تنگ آمده است
پرده را برداریم
دل این پنجره را باز کنیم
تا که آن نور سپید
به سلامی آرام
لب این قفل گره خورده به چشمان تو را باز کند
گوش کن
یک نفر در تو
تو را می خواند
و خدایت آرام
در دل تنگ تو
آهسته تو را می کاود
راستی سلام
زیبا بود
سلام اومدم که نگی بی وفا بود
عالی بود
شرمنده اگه دیر اومدم
آخه......
خیلی خرابم
برام دعا کن
ممنون
این نگار بد جنس اینجاهم دست گل به آب داد .در ضمن پریسا جان اگه سر نزنی فکر می کنم مزاحمتم و دیگه نمیام .(خشم)
در آنچه نا امیدی به آن امیدوارتر باش..... چراکه موسی رفت تا برای خانواده اش آتش بیاورد خدا با او سخن گفت........... خدا آدم رو برای آزمون تا لب پرتگاه می بره اما پایین نمی اندازه..... ایمان داشته باش......... همیشه باهاتم
s@!@m ye 2khtare bahal hast pm bede