وهم

من هنوز مسافر گذشته ام
من برای فرار ثانیه ها هنوز فرصت دارم
من کشتی اشکها یم را
در طو فان بی کسی ام گم کرده ام
من روح عاصی و پر شورم را
میهمان غمکده ی یاسها کرده ام

شاید اگر آ فتابی تر میدیدم
شاید اگر حباب اندوهم را باد ندزدیده بود
به وسعت بی انتهای آسمان سو گند می خوردم
..که غرورم هنوز هم آبی ست

آه اگر آسمان  کمی وفا داشت
اگر مهربانی کمی بیشتر تقلا می کرد
و اگر...

          دل من بیشتر دوست می داشت  .

نظرات 5 + ارسال نظر
سنگ صبور یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:41 ب.ظ http://sangesaboor.blogsky.com

سلام
زیبا مینویسی جوهرت خشک نشه!!!

مهسا یکشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 11:08 ب.ظ

مثل همیشه زیبا.موفق باشی پریسا جون

هیشکی دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:42 ق.ظ http://sedaye-pare-tanhai.blogsky.com/

سلام.
قشنگ نوشتی.عالی بود.ممنون.
ای کاش سقف شیشه بود و میشد آسمان را دید.
باز هم سر میزنم.
موفق باشی.

مهسا دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 12:17 ب.ظ http://missravani411.blogsky.com

سلام پریسا ... وب قشنگی داری . ایشالا همیشه موفق باشی خانوم .. به منم سر بزن خوشحال میشن عزیز .. شاد باشی و موفق ....

حسین دوشنبه 24 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:43 ب.ظ http://www.hamsayeh.blogfa.com

سلام پریسای عزیز.خوب می نویسی ولی فکر میکنم نیاز به کمی اطلاعات دقیقتر در مورد ادبیات داری وقت کردی به وبلاگم سر بزن خوشحال میشم میزبان قدمهای نقره فامت باشم برقرارباشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد